یکی از اتهاماتی که از جانب بهائیستیزان در ایران مطرح میشود این است که آئین بهائی توسط قدرتهای بزرگ خارجی به وجود آمده است و اینکه بهائیان جاسوس دولتهایی همچون روسیه، انگلستان و اسرائیل هستند. اینگونه اظهارات، دروغپردازیهایی محض یا در بهترین حالت سوءتفاهماتی است که مبنایی تاریخی ندارد. حضرت بهاءالله، موسس دیانت بهائی، در آثار خود بهائیان را به وفاداری نسبت به حکومت کشورهای خود، عدم مداخله در سیاست حزبی و اطاعت از قوانین کشور محل سکونت خود امر میکنند.
مروری بر تاریخ ادیان نشان میدهد که ظهور هر پیامآور الهی جدید مخالفت و مقاومت علما و رهبران ادیان قبل از خود را به دنبال داشته است و پیروان آئین جدید همواره از سوی ادیان پیش از خود مورد آزار و اذیت و تهمت و افتراهای مختلف قرار گرفتهاند. این مسئله البته از فهم محدود بشر نسبت به حقیقت واحد دین سرچشمه میگیرد. به اعتقاد بهائی حقیقت همه ادیان یکی است و همه ادیان منشاء، اساس و هدف مشترکی دارند. ادیان را میتوان مشابه فصلهای متوالی یک کتاب با عنوان دین الهی در نظر گرفت. هر یک از ادیان به تناسب ظرفیت درک و فهم بشر و نیازهای زمان خود، به صورت پی در پی و به تدریج، هدایتهای لازم برای تکامل اجتماعی و معنوی نوع انسان را فراهم میآورند. از آنجا که تکامل بشر فرآیندی همیشگی است هیچ گاه نمیتوان سخن از آخرین یا کاملترین دین به میان آورد. در این نگاه پیامبران الهی مختلف نه به صورت رقیب و در تضاد با یکدیگر، بلکه به صورت مربیانی متوالی دیده میشوند که همگی در یک مدرسه واحد، بشر را به سمت رشد و تکامل هدایت میکنند.
عدم درک حقیقت واحد دین در زمان ظهور آئین بابی و بهائی نیز باعث شده است که بسیاری از روحانیون اسلام رشد و توسعهٔ این دو آئین را به منزلهٔ تهدیدی برای قدرت، مشروعیت مذهبی و حیثیت اجتماعی خود به شمار آورده و درصدد راهی برای مقابله با آن بر آیند. در دیانت بهائی طبقه روحانی و مراجع تقلید وجود ندارد و از هر فرد خواسته شده با استفاده از قوای عقل خود به طور مستقل به جستجوی حقیقت و تصمیمگیری بپردازد. همچنین همان طور که بالا توضیح داده شد دیانت بهائی باور به آخرین پیامبر ندارد و حتی حضرت بهاءالله را نیز آخرین پیامبر نمیداند چرا که معتقد است همواره مربیان الهی بشر را در مسیر تکامل همراهی خواهند کرد. شاید این باورها که به طور خاص با ساختار طبقه روحانی در اسلام در مغایرت دیده میشد منشاء بسیاری از مخالفت و دشمنیها از طرف علمای اسلام با آئین بهائي بوده باشد. یکی از راهکارهای علمای مذهبی ایران برای مقابله با رشد آئین بهائی، بیگانهانگاری و دشمنسازی بهائیان بوده است تا به تدریج آنها را از بدنه ملت ایران حذف کند. در چنین تلاشهایی از یک سو هر آنچه در فرهنگ ایرانی پلید و نفرتانگیز تلقی میشود به بهائیان نسبت داده میشود همانند وطن فروش بودن. از سوی دیگر برای این که دروغین بودن این تصویر برای مردم آشکار نشود با نجس خواندن بهائیان، و انتساب اتهامات جنسی و فساد اخلاقی و حذفشان از عرصههای عمومی چون دانشگاه، سازمانهای دولتی و رسانهها و تلاش میشود تا هرگونه تماس مردم با بهائیان قطع شود.
در سالهای اولیه تاریخ آئین بهائی، در زمانی که هنوز اعتقادات مذهبی از پایگاه وسیعی میان تودههای ایرانیان برخوردار بود اتهاماتی که از جانب روحانیون شیعه علیه بهائیان مطرح میشد مبتنی بر اعتقادات مذهبی بود. در ۶۰ سال اول آئین بهائی هیچ یک از مخالفان بهائی، اعم از رهبران سیاسی یا مذهبی، آئین بهائی را عامل سیاست خارجی نمیدانست. در قرن بیستم با رشد احساسات ملیگرایانه میان ایرانیان و اهمیت یافتن هویت ملی، چهره بهائیستیزی نیز تغییر میکند و برای منفور ساختن بهائیان و غیرخودی جلوه دادن آنها علاوه بر اتهامات مذهبی، اتهامات سیاسی از جمله اتهام ارتباط بهائیان با قدرتهای خارجی، عمال بیگانه بودن و جاسوسی رواج مییابد.
این اتهامات در حالی تا به امروز ادامه یافته که هیچ گونه مدرک موثقی دال بر فعالیتهای جاسوسی بهائیان ارائه نشده است. البته امروزه چنین اتهاماتی مفهوم خود را برای اکثر ایرانیان از دست داده چرا که اساتید دانشگاه، روزنامهنگاران، دانشجویان، فعالان حقوق شهروندی، هنرمندان و بسیاری از افرادی که برای برابری و آزادی در کشور تلاش میکنند از سوی حکومت به عنوان «جاسوس» و «دست نشاندهٔ قدرت های بیگانه» معرفی میشوند. در هر صورت با کمی اندیشه و تامل میتوان پوچ بودن این اتهامات را به دلایل مختلف دریافت از جمله اینکه:
- بهائیان اگر جاسوس قدرتهای خارجی باشند، باید برای حفظ جان خود هویت بهائی خود را پنهان کنند نه آن که علناً و صادقانه آن را ابراز نمایند. تعالیم بهائی تقیه و پنهانسازی عقیده را منع میکند.
- بهائیان اگر جاسوس باشند باید تلاش کنند تا با نفوذ در دستگاههای حکومتی اطلاعات مورد نظرشان را به دست آوردند، حال آنکه ایشان با ابراز بهائی بودن از دستیابی به مشاغل دولتی محروم میشوند.
- افراد بهائی تنها اگر ابراز کنند که مسلمان هستند دیگر جاسوس محسوب نمیشوند. این نشان از آن است که صرف اعتقاد دینی بهائیان و نه فعالیت جاسوسی عامل سرکوب بهائیان است.
- اگر دیانت بهائی، توطئهای سیاسی بر ضد ایران بود و بهائیان علیه ایران جاسوسی میکردند وجود جوامع بهائی در سایر کشورها که هیچ گونه ارتباطی یا نزدیکی جغرافیایی با ایران ندارند بیمعنا خواهد بود. این در حالی است که امروز دیانت بهائی از نظر جغرافیایی پس از مسیحیت گستردهترین دین جهان است و پیروان آئین بهائی در بیش از صد هزار نقطه در تمامی کشورها و سرزمینها زندگی میکنند و موسسات رسمی بهائی در حدود ۱۸۰ کشور مستقر هستند. بهائیان در اکثر کشورها به عنوان یک جامعه دینی شناخته شده و حقوقشان محفوظ است در این میان جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری است که بهائیان را جاسوس و عمال بیگانه میداند.
بهائیان چه ایرانی و چه غیرایرانی به واسطه اعتقاد دینی خود به ایران عشق میورزند و به دلیل اینکه ایران وطن پیامبرشان است آن را سرزمینی مقدس میشمارند. آثار بهائی آکنده از ستایش ایران است و در آنها چنین وعده داده شده که زمانی ایران غبطهگاه عالم و عزیزترین کشور دنیا خواهد شد. بهائیان خدمت در نهایت صداقت و امانت به ایران را از وظایف خود و از با ارزشترین موهبتها میدانند به علاوه اینکه در دیانت بهائی جاسوسی و خیانت به وطن به صراحت منع شده است.
حضرت عبدالبهاء در مورد لزوم خدمت و امانت و صداقت هر شهروند بهائی چنین حکم میفرمایند
«هر ذلتی را تحمل توان نمود مگر خیانت به وطن و هر گناهی قابل عفو و مغفرت است مگر هتک ناموس دولت و مضرت ملت.» و نیز بیان میدارد
«اگر نفسی موفق بر آن گردد که خدمت نمایان به عالم انسانی علی الخصوص به ایران نماید سرور سروران است و عزیزترین بزرگان.»
مبنای بسیاری از فرضیههایی که دیانت بهائی را ساخته دولت روس میدانند کتابی جعلی معروف به خاطرات شاهزاده دالگوروکی است که چاپ اول آن در سال ۱۳۲۲ در مشهد و به هزینه آستان قدس رضوی صورت گرفته است. در این کتاب دالگوروکی اعتراف میکند که دیانت بابی و بهائی توسط وی و به منظور تضعیف ایران و مذهب شیعه ایجاد شده است. نسخه اصل این کتاب که باید به روسی باشد اصلاً وجود ندارد. به علاوه هیچ توضیحی وجود ندارد که چرا شاهزاده روسی به ناگهان دست به چنین اعترافاتی زده و خود را مقصر جلوه داده است. غلطهای فاحش تاریخی این کتاب در جعلی بودن آن برای مورخین هیچ جای شکی نگذاشته است. برای مثال در این کتاب ادعا میشود که دالگورکی در دهههای ۱۸۳۰ و ۱۸۴۰ به همراه حضرت باب در حال توطئه برای تضعیف اسلام بوده است در حالی که دالگورکی در این سالها اصلاً در ایران نبوده است. برخی از مورخان باور دارند که این کتاب توسط علی جواهر کلام جعل شده است.
دلیل اصلی که در اثبات رابطه سیاسی دیانت بهایی و بریتانیا طرح میشود اعطای لقب «سر» از جانب نماینده انگلیس در فلسطین به حضرت عبدالبهاء (پسر ارشد حضرت بهاءالله و رهبر جامعه بهائی پس از درگذشت ایشان) است. منابع بهاییستیز چنین ادعا میکنند که اعطای این لقب به حضرت عبدالبهاء به پاداش خدمات ایشان جهت حفظ منافع دولت انگلیس بوده است. اما واقعیت مسئله این است که این لقب به دلیل خدمات بشردوستانه حضرت عبدالبهاء در طول جنگ جهانی اول در زمینه کشاورزی که سبب نجات جان بسیاری از مردم فلسطین در دوران قحطی جنگ شد به ایشان اعطا گردید. دولت انگلستان تا کنون این لقب را به افرادی از پیشینه های مختلف و با سوابق گوناگون اعطا نموده است. معیاری که برای اهدای این لقب به افراد وجود دارد خدمت به بشریت (و نه خدمت به دولت انگلستان) در هفده زمینه مختلف از جمله هنر و سرگرمی، ورزش، آموزش و پرورش، پزشکی، اکتشافات، اقدامات بشردوستانه و ... است. سایر شخصیتهایی که در طول سالها توانستهاند این لقب را دریافت کنند عبارتند از نلسون ماندلا، بیل گیتس، استیون اسپیلبرگ، دکتر آلبرت شوایتزر و مادر ترزا و سر الکس فرگوسن.
یکی از دیگر اتهاماتی که به بهائیان وارد میشود ارتباط با صهیونیسم و جاسوسی به نفع اسرائيل است.. یک دلیل عمده که در اثبات چنین اتهامی ذکر میشود این است که آرامگاه حضرت بهاءالله و مرکز جهانی بهائی در اسرائيل واقع است. نکات قابل توجه در این زمینه این است که:
- کشور اسرائیل تنها در سال ۱۹۴۸ بیش از صد سال پس از آغاز آئین بهائی به وجود آمده است. زمانی که حضرت بهاءالله به این منطقه تبعید شدند این سرزمینها جزوی از خاک عثمانی بود.
- علت آن که آرامگاه شخصیتهای اصلی دیانت بهائی در اسرائیل کنونی قرار دارند این است که حضرت بهاءالله به حکم دو سلطان مسلمان، یعنی ناصرالدین شاه و امپراطور عثمانی، همراه خانوادهشان در سال ۱۸۵۳ از وطن خود ایران به خاک عثمانی تبعید شدند. ایشان به تشویق سران مذهبی و سیاسی ایران پس از چندین مرحله تبعید شهر به شهر از تهران به بغداد، استانبول و ادرنه، در آخرین تبعید در سال ۱۸۶۸ از ادرنه به عکا که در آن زمان قسمتی از منطقه فلسطینی سوریه بود فرستاده شدند. حضرت بهاءالله تا پایان عمر خود در این سرزمین در تبعید به سر بردند و در سال ۱۸۹۲ در عکا از دنیا رفتند و در همان محل به خاک سپرده شدند. بدین ترتیب فرمان تبعیدهای پی در پی سلاطین ایران و امپراطوری عثمانی باعث شد تا موسس آئین بهائی به این مکان منتقل و مرکز جهانی بهائی متعاقبا در این محل شکل بگیرد.
- قرار گرفتن اماکن مذهبی دیانت بهائی در اسرائیل کنونی هرگز نمیتواند نشانی از وابستگی سیاسی دیانت بهائی به این کشور باشد. چنین ادعایی مانند آن است که قرار گرفتن مسجدالاقصی در اورشلیم نشانه جاسوس بودن مسلمانان برای اسرائیل در نظر گرفته شود یا پیروان مذهب کاتولیک در ایران به دلیل اینکه مرکز دینیشان در واتیکان در ایتالیا قرار دارد، جاسوس ایتالیا محسوب شوند.
- دیانت بهائی در سال ۱۹۲۹ یعنی نوزده سال قبل از تشکیل کشور اسرائیل همراه با ادیان دیگری چون اسلام و مسیحیت به عنوان یک جامعه دینی رسمی از سوی اولیای امور در فلسطین پذیرفته شد. این شناسایی باعث شد املاک و اماکن مذهبی بهائی همچون اماکن مقدس اسلامی و مسیحی از پرداخت مالیات معاف گردند. امروزه اماکن مذهبی بهائی در اسرائیل دقیقاً از همان قانونی پیروی میکنند که شامل اماکن مقدس اسلامی و مسیحی در این کشور میشود. بهائیان نه تنها از هیچ امتیاز ویژه ای در مورد اماکنشان برخوردار نیستند بلکه بر خلاف اماکن اسلامی و مسیحی که برای نگهداری و رسیدگی از حمایت مالی دولت اسرائیل برخوردار هستند، بهائیان مطابق تعالیمشان نمیتوانند هیچ کمک مالی از غیر بهائیان برای فعالیتها و برنامههای خود دریافت دارند. اين ممنوعيت شامل کمکھای مالی دولت اسرائیل برای نگهداری اماکن بهائی در آن کشور نیز میگردد.
۱. قسمتهایی از پیام بیت العدل اعظم در خصوص اتهام وابستگی سیاسی دیانت بهائی به دولت های خارجی
۲. بهائی ستیزی و اتهام بهائیان به جاسوسی - نادر سعیدی - (دانلود)
۳. افسانههای بی اعتبار - ادیب معصومیان - (دانلود)
۴. بهائیان و دولت اسرائیل - نسرین اختر خاوری - (دانلود)
۵. رابطه بهائیان با دولت اسرائیل - سیمین فهندژ - (دانلود)
۶. دیانت بهائی و مسئله اسرائیل - از سایت نگاه
۷. پیامبرانِ بیسلاحِ ایرانی در تاکستانِ خداوند - محمود صباحی، از سایت رادیو زمانه - (دانلود)